نماز است معراج ما خاکیان بر او غبطه ورزند افلاکیان



نويسندگان
تاريخ و زمان


كد تقويم

اوقات شرعی

در يكى از روستاهاى فيروزكوه ، جلسه بزرگداشت شهدا برپا بود و شهيد امير سپهبد صياد شيرازى به عنوان سخنران دعوت شده بود. پس از مداحى و چند برنامه مرسوم ديگر از شهيد صياد خواستند سخنرانى بكند. ايشان پشت تريبون قرار گرفت و پس از شروع به صحبت با نام خداوند تبارك و تعالى و درود و صلوات بر پيامبر و آلش (عليهم السّلام) فرمود: روزى جلسه مهمى در مورد جنگ خدمت حضرت امام بوديم ، وقت نماز شد ، امام وضو گرفت و به نماز ايستاد و ما هم به تبع امام فهميديم وقت نماز است و نماز بر همه چيز ترجيح دارد. بعد شهيد صياد شيرازى با اشاره به وقت نماز به حضار فرمود: الان هم وقت نماز هست اگر خواستيد بعد از نماز براى شما سخنرانى مى كنم. صحبت را تمام كرد و صفهاى نماز تشكيل شد و همانجا در اول وقت نماز جماعت برپا شد.

 روزنامه جمهورى اسلامى ، 20 ارديبهشت سال 78، ش 5774، ص 12.

 

[ جمعه 9 دی 1390برچسب:, ] [ 10:6 ] [ فرشته بختیاری ]

در كنار شهري خاركني زندگي مي‌كرد كه فقر و فاقه او را به شدت محاصره كرده بود.
روزها در بيابان گرم، همراه با زحمت فراوان و بي‌دريغ مشغول خاركني بوده و پس از به دست آوردن مقداري خار، آن را به پشت خود بار نموده به شهر مي‌آورد و به قيمت كمي مي‌فروخت.
روزي در ضمن كار صداي دور شو، كور شو، شنيد، جمعيتي را با آرايش فوق العاده در حركت ديد، براي تماشا به كناري ايستاده دختر زيباي امير شهر به شكار مي‌رفت، و آن دستگاه با عظمت از آن او بود.
در اين حين چشم جوان خاركن به جمال خيره كننده ی او افتاد و به قول معروف دل و دین یکجا دربرابر زیبایی خیره کننده او سودا کرد.

قافله عبور كرد و جوان ساعت‌ها در اندوه و حسرت مي‌سوخت. توان كار كردن نداشت، لنگ لنگان به طرف شهر حركت كرد.
به حال اضطراب افتاد، دل خسته و افسرده شده، راه به جايي نداشت، ميل داشت بدون هيچ شرطي، وسيله ازدواج با دختر شاه برايش فراهم شود.
دانشوري آگاه او را ديد، از احوال درونش باخبر شد، تا مي‌توانست او را نصيحت كرد ولي پند دانشور بي‌فايده بود و نصيحت او اثر نداشت و آنچه عاشق را آرام مي‌كرد فقط رسيدن به محبوبش بود.
مرد دانشور آخر به او گفت: ...

 



ادامه مطلب
[ دو شنبه 5 دی 1390برچسب:, ] [ 22:1 ] [ فرشته بختیاری ]
صبح روز بعد والفجر1  كه برای انتقال شهدا و بقیه مجروحان به منطقه رفتیم با یك صحنه عجیب رو به رو شدم. در بین شهدا، برادری بود كه دیشب مجروح شده بود. این برادر روی سجاده‌ای نشسته بود. قرآن و مهرش روی سجاده و هر دو دستش شدیداً مجروح بود. او با همین حالت شهید شده بود. از خودم پرسیدم: اینها با این وضع، نماز شبشان را ترك نكردند، ما كجای راه هستیم؟
 
 

 

[ شنبه 3 دی 1390برچسب:, ] [ 21:38 ] [ فرشته بختیاری ]

صفحه قبل 1 صفحه بعد

<< مطالب جدیدتر ........ مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

دعا برای بازدید کنندگان

دعایت می کنم، روزی بفهمی گرچه دوری از خدا، اما خدایت با تو نزدیک است دعایت می کنم، روزی دلت بی کینه باشد، بی حسد با عشق، بدانی جای او در سینه های پاک ما پیداست شبانگاهی، تو هم با عشق با نجوا بخوانی خالق خود را اذان صبحگاهی، سینه ات را پر کند از نور ببوسی سجده گاه خالق خود را دعایت می کنم، روزی خودت را گم کنی پیدا شوی در او دو دست خالیت را پرکنی از حاجت و با او بگویی: بی تو این معنای بودن، سخت بی معناست

آرشيو مطالب
امکانات وب
ورود اعضا:

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 24
بازدید ماه : 170
بازدید کل : 98482
تعداد مطالب : 33
تعداد نظرات : 77
تعداد آنلاین : 1

فروش بک لینکطراحی سایتعکس